مجموعه داستان اکسیژن
5 داستان کوتاه این مجموعه بدین قرار است: ریسمان دل، اکسیژن، بابای بچهها، مادر دوم و آخرین مربعی. برای نمونه در داستان "اکسیژن"، عزیزالله در حالی که با دوستش عباس ـ که مجروح شیمیایی است ـ صحبت میکند. آهنگ بدون کلامی را میگذارد و به عباس میگوید که این آهنگ، اکسیژن است. عباس در جواب او میگوید: "من شنیدهام موسیقی برای نزدیک شدن دلهای افراد به هم است. میخواهم با شنیدن اکسیژن این نوار.... نه ببخشید! نوار اکسیژن به یاد تو بیفتم....".