دیالوگهای ناتمام (دو نمایشنامهی کوتاه)
کتاب متشکل از دو نماشنامهی کوتاه است که به نوعی با زندگی و دغدغههای "فرنادو پسوا"، شاعر پرتغالی ارتباط دارد. فرنادو پسوا در یکی از آخرین نامههای خود به نامزدش "اوفلیا کیروز" گفته بود که قصد دارد چند صباحی را در آسایشگاه روانی "کاسکایس" بگذراند. دلایلی که او برای "اوفلیا" مطرح کرده بود حاکی از مسئلهی بیخوابی و بحرانهای ذهنی بوده است. اما آن چه فرناد و پسوا در لحظات پایانی زندگی خود عیان میسازد این واقعیت است که او و همهی آدمها در زندگی، چهرهی اصلی خود را پنهان ساخته، اما اینک قصد دارد چهرهی واقعی خود را نشان دهد و این حقیقت را عیان سازد. وی در گفت وگو با "تابوکی" بیشتر حالات ذهنی و فلسفی خود را مطرح میسازد.