کرانههای غریب
بهار 1903بود .یوهان برگلاند برای چهارمین بار به قسطنطنیه میآمد .او مسافت برلن تا وین را با قطار عادی طی کرده بود و شب هنگام با قطار سریعالسیر راه قسطنطنیه را در پیش داشت .گرچه به نظر خودش اکنون در شناخت فرشهای ایرانی خبره شده بود، اما باز وقتی مقابل مصطفی کرابی پیر میایستاد، خود را بیتجربه مییافت ...به محض رسیدن به استانبول، به هتل رفت و برای روز بعد با مصطفی قرار گذاشت .خانه مصطفی نیز یکی از ویلاهای کنار بسفر بود...