دختری که فقط یک آرزو داشت
در این نوشته طنزآمیز که متضمن کاریکاتورهایی نیز هست، آمده است: "روزی روزگاری دختر جوانی بود که در زندگی فقط یک آرزو داشت: یافتن مرد دلخواهش. دختر جوان دلش میخواست مرد دلخواهش سوار بر اسب سفید و شاخدار افسانهها با دستهای گل رز به سراغش بیاید و با او ازدواج کند و او را با خود به سرزمینی زیبا و خیالانگیز ببرد...دختر جوان برای رسیدن به این تنها آرزویش [فقط] صبر کرد...".