شبی در موزه
گروه سنی د، در این کتاب مصور، ماجرای پسری به نام سیاوش را میخوانند که یک روز به اتفاق همکلاسیها و معلمش برای بازدید آثار باستانی به موزه میرود. سیاوش در موزه و پشت یک صندوق موش سفیدی میبیند و به دنبال او میرود. پس از مدتی موش سفید وارد انبار موزه میشود، سیاوش نیز به انبار وارد میشود، در همین لحظه زمان بازدید از موزه به پایان میرسد و معلم و دانش آموزان آن جا را ترک میکنند; کارکنان موزه نیز با تعطیل کردن موزه آن جا را ترک میکنند. اما سیاوش ناخواسته در آن جا میماند. او مدتی گریه میکند ولی ناگهان اتفاق عجیبی روی میدهد; بدین ترتیب که اشیای قدیمی جان میگیرند و به سخن درمیآیند در پی آن ماجراهایی روی میدهد که داستان براساس آن تدوین شده است.