قصههای پریان: کتاب زرد
افسانهها و قصههای انگلیسی / افسانههای پریان
"شراکت موش و گربه" نخستین داستان این مجموعه و روایت گربهای است که به فکر دوستی با موش میافتد. آنها پس از چندی با یکدیگر همخانه میشوند. پس از مدتی گربه به موش میگوید که باید به فکر توشهی زمستان باشند. بدین ترتیب با یکدیگر کوزهای پر از چربی خریده و آن را در کلیسا پنهان میکنند تا دست کسی به آن نرسد. گربه روزی به موش کوچولو میگویدکه دخترعمویش پسری کوچک با پوست سفید و خالهای قهوهای به دنیا آورده، و از او خواسته که مادرخواندهی بچهاش شود. او برای این کار از موش کوچولو اجازه میگیرد. موش نیز با پیشنهاد گربه موافقت میکند، بیخبر از این که اصلا گربه دخترعمویی ندارد و به بهانهی خوردن چربیهای کوزه راهی کلیسا شده است. گربه پس از بازگشت از کلیسا خطاب به موش میگوید که اسم فرزند دخترعمویش "سرخور" است. دفعات دیگر نیز گربه با این بهانه خارج شده و این بار میگوید که دختر عمویش فرزندانی با نام "نیمخور" و "ته خور" به دنیا آورده است. اما سرانجام موش متوجه میشود که گربه تمام چربیهای داخل کوزه را خورده و زمانی که از این موضوع اطلاع مییابد گربه با یک حملهی ناگهانی، او را نیز میخورد. این مجموعه حاوی 48 افسانهی انگلیسی است که "شراکت موش و گربه" یکی از آنهاست. نام برخی دیگر از این افسانهها عبارت است از: شش قو؛ خرچنگ طلایی؛ اژدهای هفتسر؛ کلاغ؛ شش مرد مسافر؛ کوه شیشهای؛ و کشتی پرنده.