شاهزادهی بابل
افسانههای عامه / سعدالدینوراوینی، قرن 7 ق. مرزباننامه - اقتباسها
«آنو» شاهزادة شهر زیبای بابل، بیهوش در کف چاه افتاده بود. وقتی که به هوش آمد تمام صورتش پر از خون بود. «گودیا» عمویش به طمع پادشاهی او را به چاه افکنده بود. اما دست تقدیر، سرنوشت دیگری برای او در نظر گرفته بود. پریان او را از خارها نجات دادند و به باغ خود بردند، اما او به دلیل نابیناییاش بسیار ناراحت بود. پریان او را برای جنگ با گودیان آماده کردند و گفتند که از «آنزو» و «دنین مو»کمک بگیرد. آنو، دگودیا را از پای درآورد و بیناییاش را بدست آورد. کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی اسطورهای دربارة شاهزادة بابلی است که برای کودکان گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است.