دستهای خالی از عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
این رمان براساس یک داستان واقعی نوشته شده است. «دستهای خالی از عشق»، روایت دختری به نام «فریده» است؛ دختری که با ناپختگی قدم در جاده عشق میگذارد؛ جادهای ناهموار که مقصد آن نامعلوم و بس دشوار است و باید به تنهایی آن را بپیماید. در بخشی از این رمان میخوانید: «صدای زنگ مدرسه که زودتر از معمول شنیده شد با خوشحالی به سمت خونه راهی شدم. خوشحال از بابت اینکه دیگه مجبور نبودم با مهران و نگاه سنگین بچههای مدرسه مواجه بشم ولی از شانس بد دوباره صدای ویراژ موتورش از فاصلهای نهچندان دور به گوشم رسید و زیر لب شروع کردم به بدوبیراه گفتن...».