شبهای گراند هتل
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، تصوری از زندگی خانمی خواننده در یکی از مشهورترین کافههای تهران قدیم است. پایه و اساس داستان، خاطرات قهرمان آن، "پریوش"، است که آن را به درخواست خانم کارگردانی ـ که تحصیلکردهی انگلیس است و در کمپانی فیلمسازی هند فعالیت دارد ـ به رشتهی تحریر درآورده است. خانم کارگردان با وعدهی مساعدت مالی به پریوش که در تنگنای مالی سختی قرار دارد تا با الهام از سرگذشت او فیلمی تهیه نماید که احتمال میدهد از آن استقبال شود. پریوش در کتاب، سرگذشت خود را از همان کودکی سراسر رنجبارش تا زمان نگارش این اثر شرح داده و ضمن آن به حوادثی اشاره میکند که در بیرون اتفاق میافتد نظیر پدیدهی کشف حجاب، ظهور صنعت برق، و جو حاکم بر خانوادهی اشرافی که به آن وارد شده است. وی ضمن نگارش خاطرات خود سعی دارد تا با نگاهی به گذشته، سرگذشت باورنکردنی خویش را از دیدگاه یک کودک، یک همسر، و یک مادر شرح داده و عوامل را بررسی نماید که از همان کودکی او را به طغیان واداشته است؛ همان عواملی که سبب شده تا او برای به فراموشی سپردن آلام گذشتهاش به خوانندگی کافه پناه آورد، غافل از این که افول ستارهی بخت هنریش در اوج، رنج مضاعفی است که بر شمار زخمهای روحش میافزاید.