من آقام یا الاغ؟!! مجموعه داستان کوتاه
داستانهای فارسی - قرن 14
مردی در طی مشاجره با همسرش و آشکار شدن خیانت او، بیرون رفته و بیهدف میچرخید. او تصمیم گرفته بود با ارتباط با دختری تلافی بیوفایی زن را بکند و همة موانع را که بر سر این مقصود است کنار بزند. او پشت چراغ قرمز غرق در افکارش بود که صدای بوق ممتد ماشینها او را به خودش آورد. در آن روز حوادثی برای او اتفاق افتاد که برای خود او نیز غیرمنتظره بود. او چندبار خلاف عادت اخلاقیاش از کوره در رفت، حتی فکر خودکشی به سرش زد، فکر میکرد که اگر سیلیای به همسرش زده بود، حالش بهتر بود. اما او هیچوقت اهل خشونت نبود و از فکر خشونت نیز احساس شرم میکرد. حتی زمانی که موقعیت اجرای نقشهاش را یافت و دختری را سوار ماشینش کرد، احساس شرم کرد و اصالت خود را حفظ نمود. در این کتاب داستانهایی با عنوانهای از دو زاویه، سمیرا، میدون سرو، تئاتر بلوار، تردید و... به نگارش درآمده است.