دلهای بیقرار
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارندة داستانی با موضوع عاشقانه است. در خلاصة داستان آمده: «کیان» دانشجوی پزشکی است که تا سنّ بیست و پنج سالگی هرگز معنای عشق را نفهمیده است. تا اینکه در شبی، دختری به نام «دنیا» را که تصادف کرده به بیمارستان میرساند. کیان عاشق دنیا شده و قرار نامزدی میگذارند. قبل از مراسم نامزدی، دنیا خبردار میشود که خواهر گمشدهاش «دریا» پیدا شده است. او بدون اطلاع کیان برای دیدن خواهرش میرود. امّا ناکام میماند و سالها از این ماجرا میگذرد و کیان و دنیا همدیگر را نمیبینند. کیان در این سالها با دختری به نام «مانا» ازدواج میکند و صاحب فرزندی میشود. مانا فوت میکند و بعد از مدّتی دنیا و کیان دوباره یکدیگر را میبینند و دنیا متوجه میشود که مانا خواهر گمشدهاش بوده که نام خود را تغییر داده بوده است. این بار مسئولیت دختر مانا را نیز برعهدهگرفته و با کیان ازدواج میکند.