بازگشت دوباره
آموزش بزرگسالان
سهراب در کلاس سوم راهنمایی درس میخواند که با وسوسههای دوستش هوشنگ به سیگار رو آورد. پس از مدتی سهراب درس را رها کرد و وارد حرفهی مکانیکی شد. پس از اتمام دوران سربازیاش با اکرم ازدواج کرد ولی اعتیادش به سیگار را از او پنهان میکرد، تا اینکه پس از سالها سهراب دوباره هوشنگ را دید. آن دو باهم به مهمانیهای شبانه میرفتند و وارد حرفهای جدیدی شدهبودند. یک روز چند مأمور نیروی انتظامی وارد منزل سهراب و اکرم شدند. آنها سهراب را به زندان بردند و اکرم تازه متوجه شد که سهراب وارد کار قاچاق شدهاست. سهراب که از رفتار خود پشیمان بود پس از نه ماه زندانی به مناسبت تولد حضرت فاطمه(س) آزاد شد. داستان بالا با متنی ساده و در کتابی مصور و رنگی برای بزرگسالان نوسواد به رشتهی تحریر درآمدهاست.