قورقوری خسیس
" قورقوری " قورباغۀ خیلی خسیسی است. او دلش نمیخواهد کسی به اسباب بازیهایش دست بزند. یک روز صبح وقتی دوستش " کلاهقرمزی" به خانهشان آمد، قورقوری اجازه نداد که او با ماشینش بازی کند، همین طور وقتی "دامن گلی" به خانهشان آمد قورقوری به جای اینکهبا او بازی کند روی مبل نشست و شکلات خورد و به دامن گلی هم نداد. نزدیک ظهر بود که یکی از همسایهها، که زن فقیری بود، از قورقوری خواست تا یکی از لباسهایش را به پسر وی بدهد، اما قورقوری حتی راضی نشد شال گردنش را به او بدهد. فردای آن روز قورقوری بهپارک رفت و دید که کلاه قرمزی در حال بازی کردن بایک ماشین بی چرخ است، دامن گلی به جای شکلات قند میخورد و پسر همسایه به خاطر لباسهای کهنهاش خجالت میکشد و به پارک نمیرود و پشت درخت ایستاده است. قورقوری با دیدن این وضع پشیمان شد، همۀ آن ها را به خانۀ پارچهای خود دعوت کرد و بهآن ها اسباب بازی و شکلات داد.