برای خوب شدن دیر نیست: یکصد و یازده دلنوشتهی شبانه
نامههای تخیلی / نثر فارسی - قرن 14
یادمان باشد زیباییهای کوچک را دوست بداریم، حتی اگر در میان زشتیهای بزرگ باشند. یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آنگونه که هستند، نه آنگونه که میخواهیم باشند. یادمان باشد که هرگز خود را از دریچة نگاه دیگران ننگریم که تا ما با خودمان آشتی نکنیم، هیچ شخصی نخواهد توانست ما را با خود آشتی دهد. و نیز یادمان باشد که پشت سر هر مرد موفقی یک زن ایستاده است که او نه عیال، متعلقه، مادر بچهها، اتو ، منزل، ضعیفه و... که خاتون است و نه نیمه انسان و نیمه مکمل مرد، بکه زینت مرد است. کتاب حاضر حاوی یکصد و یازده دلنوشته از نگارنده خطاب به همسرش است که بنمایة آنها را عشق تشکیل میدهد.