وای بازم مدرسه!
داستانهای اجتماعی / مدرسهها - روز اول - داستان / کودکان - ارتباط با دیگران
کتاب مصور حاضر، داستانی اجتماعی از مجموعه «بخوانیم و بدانیم» است که با موضوع روز اول مدرسه و با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روز اول مدرسه بود. نور خورشید آرامآرام از پنجره به اتاق «پری» سرک میکشید. «پری» با جیکجیک گنجشکها از خواب بیدار شد و چشمهای خوابآلودش را مالید. ناگهان یادش آمد که امروز مدرسهها باز میشود و باید آماده شود تا به مدرسه برود. «پری» اصلاً مدرسه را دوست نداشت، حوصله این را که صبح زود از خواب بیدار شود و تنهایی به مدرسه برود نداشت. او دلش میخواست در خانه کنار مادر و اسباببازیهایش بماند، ولی حالا مجبور بود هرروز صبح به مدرسه برود».