پیرمرد و دریا
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی است که در آن شخصیت اصلی مرد فروتنی است که در کلبه دربوداغانی زندگی میکند و تختخوابش را روزنامهها تشکیل میدهند و توی دهکده اسمورسمیدارد. آدم تنهاییاست؛ سالها پیش همسرش را از دست داده و تنها خاطرهای که برایش باقیمانده؛ یاد شیرهایی است که هنگام پیادهرویهای شبانه روی عرشه کشتی بخار در سواحل آفریقا؛ وقتی هنوز آنجا کار میکرده؛ دیده است و یاد بازیکنان بیسبال آمریکایی مثل «جو دایمگیو» و یاد «مانولین»، پسربچهای که زمانی با او میرفته ماهیگیری و حالا به اصرار پدر و مادرش مجبور است پیش ماهیگیر دیگری کار کند. ماهیگیری برای «سانتیگو» آن مفهومی را ندارد که برای نویسنده و خیلی از شخصیتهای دیگرش دارد، یعنی فقط یک ورزش یا تفریح یا راهی برای بردن جایزه و مقابله با یک نبرد درستوحسابی نیست؛ بلکه نیازی است حیاتی، کاری که با تلاش و مشقت بسیار برای این انجام میدهد که شکمش را سیر کند.