طوطی و بقال
داستانهای آموزنده - ادبیات نوجوانان / داستانهای فارسی / داستانهای فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان / مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. مثنوی - اقتباسها / داستانهای آموزنده
در زمانهای قدیم بقالی طوطی زیرک و باهوش و خوشزبانی داشت. طوطی حرفهای مردم را تقلید میکرد، به همین دلیل بقال مشتریهای فراوانی داشت که دور طوطی جمع میشدند و غصههایشان را فراموش میکردند. روزی بقال دکان را به طوطی سپرد و خود برای انجام کاری به خانه رفت. طوطی تنها شد و حوصلهاش سررفت. او شروع به آواز خوندن و شکلک درآوردن برای خود کرد، اما فایدهای نداشت. سپس با سایة خود شروع به بازی کرد. او به هرجا میپرید، سایه نیز با او میپرید. طوطی موقعی که روی شیشة روغن پریده بود، شیشه افتاد و شکست و روغن روی زمین ریخت، طوطی ترسید، بقال به دکان آمد و با دیدن صحنه، با دست ضربهای به سر طوطی زد. همة موهای سر طوطی ریخت و زبان او بند آمد. چند روز طوطی غمگین بود و حرفی نمیزد تا این که درویش فقیری وارد دکان شد. کتاب حاضر جلد نخست از مجموعة «قصههای مثنوی» است که برای کودکان به نگارش درآمده است.