جرقهای در تاریکی
داستانهای فارسی - قرن 14
"کیوان"، روزنامهنگاری آرمانگرا، تنها با هدف دستیابی به آرمانها و آزادی مطلق زندگی میکرد. او مدتی را در زندان به سر برد. در این مدت برخی از دوستانش اعدام شدند ولی او در آخرین ساعات مورد عفو قرار گرفت. کیوان که به اصل پایداری در عقیده اعتقاد داشت پس از آزادی از زندان نیز دچار افکار آرمانگرایانهی خود بود. او افکار خود را از طریق روزنامه به دیگران منتقل میکرد ولی به دلیل زیادهرویها و عبور از خطوط ممنوعه، روزنامهی اوتعطیل و امتیازش لغو شد. از آن پس او فردی گوشهگیر، منزوی و گریزان از همهکس بود، تا این که صدای پیانوی دختر همسایه، او را به زندگی بازگرداند. خواهر کیوان با اطلاع از وجود "افسانه" تلاش کرد که میان او و برادرش رابطه برقرار کند و سرانجام واسطهی ازدواج آن دو شد. کیوان مدتی پس از ازدواج بار دیگر درگیر افکار خود گردیده و از خانه گریزان شد ولی این بار امیدوارتر پس از هفتهها دوری، به خانه و نزد همسرش بازگشت.