در شعلههای آب
داستان حاضر در شش فصل با این عناوین نگاشته شده است :((ستون ششم))، ((با چشمان آبی))، ((از زبان زبانهها))، ((زیر چتر منور))، ((در روزهای بادیه)) و ((با رندان جرعهنوش)) .داستان تصویری است از مبارزات چند دوست و هم رزم که در جبههای جنوب کشور نبرد میکنند .((عبود))، ((هاشم))، ((حیدر)) و ((فرید)) طی عملیاتی با یکدیگر دوست میشوند .آنها با دلاوری و جوانمردی حوادثی شگرف میآفرینند .یک روز آنان در عملیاتی به پرچین دهکدهای نزدیک میشوند که خالی از سکنه است و در اطراف آن گلولههای خمپاره به چشم میخورد . ((عبود)) از دیوار یکی از خانهها بالا میرود و .....