سفرهای ملیکا و موتوتو: می‌خواهم روی پشت بام بخوابم

سفرهای ملیکا و موتوتو: می‌خواهم روی پشت بام بخوابم

«باباریش»، پدر بزرگ ملیکا، به او اسب سپید بالداری به اسم «موتوتو» هدیه داد. موتوتو و ملیکا هرشب به آسمان‌ها می‌رفتند و تا قبل از روشن شدن هوا بازمی‌گشتند. آن شب موتوتو از ملیکا خواست که به فلسطین بروند. آنها در فلسطین بر روی پشت‌بام پناه‌گاهی فرود آمدند. در آن‌جا صدای دخترکی به گوش می‌رسید که دلش می‌خواست روی پشت‌بام بخوابد و ستاره‌ها را بشمارد، اما مادرش به او می‌گفت: اینجا خانه ما نیست، من هم دوست دارم در پشت‌بام بخوابم اما باید با آدم‌هایی که در آن طرف سیم‌های خاردار هستند صلح کنیم، صلح یعنی سیم‌های خاردار از بین بروند و به جای آنها گل‌ بکارند و ما همه با هم دوست شویم. مادر آن‌قدر دربارۀ زیبایی‌های صلح گفت که دخترک خوابش برد.

قیمت چاپ: 800 تومان
تصویرگر:

تری تی موبد

ناشر:

مهر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789646142695

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف