دختر سوم
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
پوآرو کارآگاه معروف مشغول خوردن صبحانه است که دختری با اصرار وارد اتاقش میشود و ادعا میکند که "شاید کسی را به قتل رسانده باشد". پوآرو حیرتزده میماند و از دختر توضیح بیشتری میخواهد. اما او که گویا پشیمان شده بدون هیچ حرفی اتاق را ترک میکند. چند ساعت بد پوآرو با دوستی نویسنده از این موضوع سخن میگوید و خانم نویسنده دختر را میشناسد و به کارآگاه پیشنهاد کمک میدهد. در همین بین مشخص میشود دختر که از خانوادهای ثروتمند است با دو دختر دیگر مانند خودش در آپارتمانی اجارهای در لندن زندگی میکند و البته چندروزی است که نه خانوادهاش در ملک پدربزرگشان در حومهی لندن و نه همخانهایهایش کسی او را ندیده و خبری از وی ندارد. پوآرو و نویسنده دست به کار میشوند و سعی در حل معما دارند. در این گیرودار باخبر میشوند که چندی پیش در حیاط مجتمع مسکونی درگیری پیش آمده و گویا شخصی هم زخمی شده، اما کسی از هویت وی اطلاعی نداشته است، پوآرو به تحقیقاتش ادامه میدهد و سعی میکند چیزی را از نظر دور نداشته باشد. تا اینکه...