بیمقدمه لبخند!: مجموعه داستان
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستانهای کوتاه، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان برخی از داستانها عبارتند از: میخواهم که بمانم!؛ با یک اشتباه ساده؛ مردی برای خویش؛ تنها به خاطر تو؛ فرشتهای با یک بغل عروسک؛ یه روز از همین روزها؛ فرار از آزادی به آزادی؛ با سرعت به جلو و... است. در خلاصة داستان «میخوانم که بمانم!» آمده است: «نادر» مردی سرزنده است که به همراه همسرش «ملیحه» و فرزندانش «سعید» و «سعیده» زندگی خوبی را میگذارند. او روزی دچار بیماری شده و آزمایشات وجود سرطان خون را نشان میدهد. به مدت کوتاهی سایة مرگ با ریزش مو و کم شدن وزن بر وی مستولی میشود. امّا با عشق و محبت ملیحه و بچّهها، به زندگی امیدوار شده و از افکار مرگ به سوی زندگی و عشق و امید سوق داده میشود.