دیر آمدم...!
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان، به بیان جزئیات لازم از منظر سوم شخص راوی نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین، با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در بخشی از داستان میخوانیم: ««آرش» و «مهران» دو دوست و همکلاسی کلاس پنجم ابتدایی هستند. ظهر گرم و آفتابی یکی از روزهای اردیبهشت ماه بود. اما بچهها با شور و هیجان خیلی زیاد در زمین خاکی به دنبال توپ میدویدند. «مهران» توپ را بهطرف «آرش» پاس داد و فریاد کشید. در همین هنگام «لیلا» آنها را صدا زد.»