هزار خورشید درخشان
داستانهای آمریکایی - قرن 21م.
در جنگل "هفت کنگره"، سیزده کوتوله زندگی میکردند که هوربهی سبدباف یکی از آنها بود و در ساخت کلاه برای کوتولهها مهارت بسیاری داشت. صبح یک روز پاییزی او برای گردش به میان جنگل رفت، اما کمی بعد، از جنگل ناآشنایی سر درآورد و دچار حادثه شد. "سوتل"، موش کوهی، جان او رانجات داد و این آغاز آشنایی آن دو بود. سوتل که از تنها زندگی کردن در جنگل خسته شده بود از هوربه خواست تا او را نیز همراه خود نزد کوتولههای دیگر ببرد. از آن پس آن دو دوستان خوبی برای یکدیگر شدند و بدین ترتیب زندگی پرماجرای آنها آغاز شد.