بهترین آشپز جنگل
داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
در جنگل سرسبزی، شیر سلطان به همراه دیگر شیران، برای نجات جنگلی پشت کوه سرخ که رو به نابودی بود، دعوت شدند. شیر از حیوانات قول گرفت که در این چندروزی که نیست، مواظف خود و جنگل باشند. اما روباه مکار به همراه دوستش گرگ نقشهای کشیدند و به حیوانات گفتند که شیر سلطان جنگل به آنها دستور داده که مسابقة بهترین آشپز جنگل را برگزار کنند. همة حیوانات نیز، خوراکیها و گوشتهای خوشمزهای پختند. گرگ و روباه آنقدر غذاها را به بهانة مسابقه خوردند تا دلدرد گرفتند. حیوانات با فهمیدن حیلة روباه و گرگ، آن دو را تنها گذاشتند. اسب شجاع و تیزپا که تحمل درد و ناراحتی دیگران را نداشت، گیاهی را با زحمت فراوان پیدا کرد و دارویی خوشبو و خوشرنگ و خوابآور آماده کرد و به گرگ و روباه خوراند و دلدرد آنها خوب شد و آن دو به خواب رفتند. بعد از چند روز شیر به جنگل برگشت و کلاغ خبرچین ماجرا را برای شیر تعریف کرد. شیر اسب شجاع و صبور و تیزرو را به عنوان بهترین آشپز جنگل معرفی کرد و همه از جمله روباه و گرگ برای او هورا کشیدند. «بهترین آشپز جنگل» برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.