زندهها مردهاند: مجموعه داستان
این کتاب مجموعهای است از چند داستان کوتاه با عناوین :((آینه))، ((جاوید و فانی))، ((دزد کوچک))، ((زندهها مردهاند))، ((طاعون)) و داستانهای دیگر .((زندهها مردهاند)) داستان زندگی روزمره زن و شوهری بهنام اعظم و نادر است .آنها در یکی از خیابانهای شهر، آقای قیاسی، همسایه قدیمی خود را ملاقات میکنند و در ادامه مسیر با او همراه میشوند .هنگام خداحافظی آقای قیاسی آنها را به مراسم شب هفت پسرش دعوت میکند .اعظم و نادر با ناراحتی جویای چگونگی مرگ فرزند او میشوند .آقای قیاسی میگوید که پسرش بر اثر تصادف در جاده اراک کشته شده است .آنان پس از اظهار همدردی با قیاسی به منزل خود باز میگردند و درباره ماجراهایی که در طول روز بر ایشان اتفاق افتاده گفتوگو میکنند .ادامه داستان با شروع یک روز دیگر از زندگی این خانواده و حوادثی که به دنبال دارد، شکل میگیرد.