دختر مولانا
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
"کیمیا"، از مادری مسیحی و پدری مسلمان به دنیا میآید. او از زمان کودکی، دختری متفاوت با کودکان دیگر و علاقهمند به تحصیل است. کیمیا نزد کشیش روستا خواندن و نوشتن را فرامیگیرد و از آنجایی که بسیار علاقهمند به مولاناست، کشیش نامهای به پدر و مادرش میدهد تا او را به قونیه، نزد مولانا ببرند. کیمیا با رفتن به قونیه، در جمع مولانا و شمس و پیروان آنها قرار میگیرد و به شیوهی داستانگویی، آموزش میبیند. پس از چندی با شمس ازدواج میکند، اما ازدواج او با شمس دیری نمیپاید، زیرا کیمیا به بیماری قلبی دچار شده و میمیرد. پس از مرگ کیمیا، غیبت شمس آغاز میشود.