هزار خورشید تابان: رمان
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
رمان «هزار خورشید تابان» بر محور زن و مادر شکل گرفته است. رمان، پیوستگی تنگاتنگی با سینما دارد. در فصل اول «جلیل» پدر «مریم» صاحب یک سینما معرفی میشود و در فصل سوم، نقطه عزیمت مریم از کودکی و خروج از جهانی که دور از چشم مردم برای او و مادرش در یک مزرعه، کنار دهکدهای ساختهاند، تکرار سینمای پدر میشود. «هزار خورشید تابان» بر محور سینمای ایران، سینمای هند و سینمای غرب حرکت میکند. در فضاهای تعریفشدهی «هزار خورشید تابان» خبری از سینمای سرشار از رقص و آواز و عشق نیست، اما فیلمهایی که در سینمای پدر مریم نمایش داده میشود و زنان و دختران برقعپوش هرات به تماشای آن میروند، بیانگر تضاد گزندهای است. گزندگیای که از ابتدا تا انتهای داستان در زندگی مریم، مادرش، زنان پدرش و بعدها «لیلی» و دخترش خودنمایی میکند. مریم، ناشی از هوسی است که ناگهان در وجود پدرش شعله کشیده و با وجود داشتن سه زن شرعی، دست تعرض به دامن «ننه» که در خانهاش کلفتی میکرده، دراز میکند و ننه مریم را باردار میشود، و از همینجاست که روزگارش سیاه میشود و... . در فصلهای میانی رمان هم، سرنوشت «لیلی» نشان داده میشود که کودکی حرامزاده را از «طارق»، دوستپسر معلولش، باردار است. «هزار خورشید تابان» در معرفی فضای سیاه و رقتبار افغانستان 50 سال اخیر (8039 تا 7996)، دقیق است.