مرد مسافر و گرگ
داستانهای تخیلی
روزی یک مرد مسافر به همراه الاغش در جادهای میرفتند، بر پشت الاغ کیسهای پر از کتاب بود که مرد آنها را برای فروش به شهرهای مختلف میبرد. همانطور که می رفتند ناگهان گرگی جلوی آنها میپرد و از مرد درخواست کمک میکند. او مدعی است که یک شکارچی در تعقیب اوست و ... در این داستان کودکان میآموزند که قبل از انجام هر کاری باید به نتیجه آن کار بیندیشند.