هملت به روایت مردم کوچه و بازار
شعر آمریکایی - قرن 20م. - ترجمه شده به فارسی / شعر فارسی - قرن 14 - ترجمه شده از آمریکایی / شعر آمریکایی - قرن 20م. - ادبیات نوجوانان
در این کتاب "سیلور استاین "با نگاه خلاقانه و انتقادی خود، موضوع کهنه نمایشنامه "هملت "را زیر سوال میبرد و با طرح طنز گونه آن به نتایج اخلاقی جدیدی میرسد که آن نتایج اخلاقی، در واقع نقدی بر قوانین جامعه پدرسالار امروز است .در داستان "استاین "مادر هملت زنی بی اراده و مستاصل است که به دلیل ظلم و خشونت جامعه مرد سالارانه تن به ازدواج مجدد با برادر همسرش داده است" .افیلیا "نیز دختری زیرک و حسابگر است که تنها قصد و هدفش، به دام کشیدن هملت برای ازدواج و رهایی از ننگ رسوایی است" .لایریتس "برادر افیلیا، پسری کله شق و نادان است که تنها به توان جسمانی، برتری عضلانی و عقده طبقاتیاش میبالد و از قدرت تفکر بی بهره است .شاه کلادیوس (عموی هملت)، مردی جاهطلب و ظالم است که برای بنیان نهادن پایههای قدرتش از هیچ رذالتی رویگردان نیست و آشکارا نیز بدان اعتراف میکند .و سرانجام، هملت شاهزادهای است که چون پسربچهای نابالغ، قربانی آداب و سنتهای مرده جامعه و دستاویزی برای اعمال قوانین مرد سالارانه آن میشود .در واقع هملت، بازیچه بازی مردگان و وسیله انتقامجویی آنهاست .هملت سیلور استاین، هرگز "بودن یا نبودن "را مسئله اساسی نمیداند .بلکه آن را "مسئله لعنتی و نفرین شده میداند و این شاید فرق اساسی هملت سیلور استاین با هملت شکسپیر است .چرا که هملت سیلور استاین، جمله معروف هملت شکسپیر را چنین تغییر داده است" :بودن یا نبودن ...مسئله لعنتی این است ."...!