آنانسی و لاک پشت
افسانهها و قصههای آفریقایی / عنکبوتها - داستان / لاکپشتها - داستان
این کتاب دربردارنده افسانهای افریقایی برای کودکان است. روزی «آنانسی»، عنکبوت خودخواه، مقداری سیبزمینی از باغش جمع کرد و آنها را با دقت در آتش پخت تا بخورد، زمانی که آنانسی میخواست اولین گاز را از سیبزمینیاش بگیرد صدای کوبیده شدن در را میشنود. لاکپشت، پشت در بود و بسیار خسته به نظر میرسید. او از آنانسی خواست تا اجازه بدهد که وارد خانهاش بشود، اما آنانسی که دوست نداشت از غذای خودش به دیگران بدهد نقشه موزیانهای کشید و... .