داعشی و عاشقی
داستانهای فارسی - قرن 14
دو جوان، یکی دختر عرب به اسم زینا و دیگری پسری اروپایی به اسم جوزف که هر دو داعشی هستند، برای عملیاتی انتحاری، به مسیر پیاده روی اربعین آورده میشوند. آن دو در ذهن خود، از آموزههای دینی داعشیان یاد گرفتهاند که خشن و تندخو باشند؛ هر که را دشمنشان است از سر راه بردارند، با هیچ کس مدارا و محبت نداشته باشند و برای گسترش عقاید خود، دست به هر کار خوفناک و ناجوانمردانه بزنند؛ اما در مسیر پیاده روی کربلا، از دین خدا و مکتب اهل بیت چیزهای دیگری میبینند که برخلاف عقایدشان است. جوان اروپایی به تردید میافتد؛ ولی دختر جوان به خاطر یکدندگی و کوردلی ذاتی خود، بر عقیده اشتباهش اصرار دارد.