قصههای شهر ما
«برای کبوترها» حکایت پسربچهای است که پس از سفر به مشهد و مشاهدۀ کبوتران حرم، به آنها علاقمند شده و در بازگشت به شهر خویش، همهجا به دنبال کبوتران چاهی میگردد. او مقداری گندم تهیه میکند و در قسمتی از بوستان شهر ریخته و سرانجام کبوتران چاهی را همراه با دیگر پرندگان میبیند که در آنجا دانه برمیچیند. اما کارگر شهرداری به او اعتراض کرده و پسرک را از این کار منع میکند. پسرک به شهرداری مراجعه کرده و طی نامهای از شهردار میخواهد اجازۀ دانه دادن به پرندگان را به وی بدهند. آقای شهردار طی نامهای دستور میدهد قسمتی در بوستان مشخص شود که پسرک در آن مکان دانه ریخته و به پرندگان غذا بدهد. مجموعۀ حاضر دربردارندۀ چهار داستان کوتاه تحت این عنوان است: برای کبوترها، سقای خیابان تشنگان؛ درخت انجیر؛ و شهر ما بهترین شهر دنیا شود.