ویزویزک
روزی «ویزویزک» همراه با دوستانش به یک استخر رفت و یک قایق اسباببازی پیدا کرد و چند لحظه بعد، که قایق به کنارة استخر رسید، آقای ملخ و همة دوستان ویزویزک نیز سوار قایق شدند. در همین هنگام آقای ملخ به لوتی اجازه داد تا رانندگی کند، اما چند موج کوچک قایق را تکان داد و آنها به یک کشتی بزرگ برخورد کردند. آقای ملخ به آنها کمک کرد تا سوار قایق بزرگ شوند که یک کشتی اسباببازی بود. آنها روز خوشی را در کنار یکدیگر گذراندند و از با هم بودن لذت بردند.