فراز و فرود جنبش کردی
نگارنده در کتاب حاضر، وضعیت کردستان ایران را در دههی اول انقلاب اسلامی یعنی از (67 - 1357) به منزلهی جنبشی اجتماعی بررسی میکند و ضمن آن به علل شکلگیری، تداوم و شکست این جنبش در دوران یاد شده اشاره میکند. به تصریح وی: "محرومیت اقتصادی و فرهنگی و زمینههای تاریخی ناسیونالیستی از علل زمینهای ظهور این جنبش قومی بود. اما علل موثر در ظهور این جنبش را باید در سه عامل دیگر خلاصه کرد: یکی سقوط دولت مرکزی و برداشته شدن کنترل ناشی از حضور دولت در منطقه، دیگری حضور دو تشکل سیاسی کردی (حزب دموکرات و کومله) در استفاده از این فضای آزاد شده و سرانجام سیاسی شدن همبستگی اجتماعی ـ سیاسی کردی در میان بخشی وسیعی از مردم کرد. این دو حزب با دلگرمی از این فضای اجتماعی و مردمی علیه دولت تازهتاسیس جمهوری اسلامی (که از نظر آنان زیر بار خودمختاری کردها نمیرفت) وارد نبرد مسلحانه شدند. این دو حزب، شدیدترین درگیریها را در منطقه ایجاد کردند و بدینترتیب، بر خلاف سایر نقاط محروم و قومی ایران، جنبش چریکی ـ کردی در مناطق کردنشین تداوم پیدا کرد. با این همه، در نتیجهی این نوع مبارزههای ناسیونالیستهای کرد (در دههی اول انقلاب) به جای رفع ستم ملی ـ قومی از مردم کرد، وحشت و ناامنی افزوده شد. اگرچه در اوایل انقلاب، حمایت مردم کرد از این دو حزب کم نبود، اما با تداوم ناامنیها و پرهزینه شدن حمایت مردم از آنها، این دو حزب پایگاه مردمی خود را از دست دادند و در دوران حکومت بعث به خاک عراق (که با ایران در جنگ مستقیم بود) پناه بردند". نگارنده در ادامه راههایی را بازگو میکند که ناسیونالیستهای کرد برای احقاق حقوق خود میتوانستند به آن توسل جویند که از آن جمله است: توسل به ناسیونالیسم مدنی به جای ناسیونالیسم قومی، عدم استفاده از راهبردهای دولت مستقل، خودمختاری و سیستم فدرال، و تاکید بر حقوق شهروندان کرد ایرانی و کسب مطالبات آنها از طریق حکومت مرکزی.