کندوی عسل
داستانهای تخیلی / داستانهای حیوانات
"پو" خرس کوچک چاقی بود که عسل را خیلی دوست داشت. روزی در خانهاش یک زنبور عسل دید و برای یافتن کندوی او به دنبالش از خانه خارج شد و به طرف جنگل حرکت کرد، سرانجام به درخت بزرگی رسید. از درخت بالا رفت تا به نوک آن رسید، اما ناگهان شاخه شکست و پو به روی زمین افتاد. ناچار به خانهی دوستش، رابین کریستوفر، رفت تا از او کمک بگیرد. پو بنا به توصیهی دوستان در گودالی از گل نشست و خود را برای رهایی از نیش زنبورها گلی کرد، سپس با بادباک بزرگی که رابین کریستوفر به او داد از درخت بالا رفت. او مقداری عسل از داخل کندوی بالای درخت به دست آورد، اما ناگهان بادبادک سوراخ شد و او بر روی رابین کریستوفر فرود آمد. رابین کریستوفر او را گرفت و گفت: "خرس کوچولو و سادهی من".