بهار عاشیقی
عاشیقها بازماندة شامانیها (اجداد آریایی آذریهای امروز) بودند که قرنها آیین قوم خود را در سراسر دشت بزرگ مغان، با ساز و آوازشان از نسلی به نسلی سپرده بودند. آنها داستانهایشان را با کمک سازهای عاشیقی برای مردم شرح میکردند و چون در این کار به مهارت میرسیدند مبارک طالع و نیکبخت میشدند و به سمت بالاتر ایل خود منصوب میگردیدند. این همان مقامی بود که عاشیق جیب، پدر آغجاگول به آن رسیده بود. آغجاگول، سالها در انتظار همسرش عاشیق نوروز به سر میبرد. او همواره به قلة سبلان مینگریست و با خود میاندیشید که آیا آنجا جانپناه محبوبش عاشیقنوروز است؟ در این مجلد از مجموعة کتابهای «همشهری» داستان یکی از عاشیقهای آذربایجان با نام «آغجاگول» روایت شده است.