قارغی چرده‌یی

قارغی چرده‌یی

آن روز هوا آفتابی و تمیز بود، درختان و گل‌ها بیدار شده بودند و جغد به خانه‌اش برمی‌گشت؛ باد با خود مهمانی آورده بود؛ یک دانۀ نی. باد دانه را روی زمین گذاشت و رفت. نی روز به روز بلندتر و بلندتر می‌شد، سبز شده بود و هم‌چنان به رشد خود ادامه می‌داد؛ تا این که زمستان شد. با شروع سرما، نی زرد و زردتر شد و احساس کرد که لحظۀ مرگ او فرا رسیده است. در یکی از روزهای زمستان با فشار باد، نی شکست و دانه‌های درونش در همه‌جا پخش شد. او با خود گفت که دیگر عمرش به پایان رسیده است. بهار که آمد، همه‌جا سبز شد و گل‌ها بیدار شدند، آن‌جا نیستان شده بود.

قیمت چاپ: 1,000 تومان
نویسنده:

بهرام خائف

مترجم:

خلیل قربانی

زبان:

ترکی

رده‌بندی دیویی:

8fa9.23

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

26

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643912598

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه