ویرانهای در دل یک احساس
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «مادر بیوقفه اشک میریخت. در پس نگاه ابریاش برایم دل میسوزاند. من با صدایی که دیگر به تمنا آلودهشده ضجه میزدم و میخواستم فقط یکبار به من اجازه دهند او را ببینم. سکوت کشداری که بین ما سایه انداخته بود به من فهماند که فرصتی در برابر این قوم و سماجتشان ندارم. برای آنان قانون ایل قانون خدا بود و نمرد و از آن گناهی نابخشودنی».