فرشته نگهبان دندان

فرشته نگهبان دندان

در یک شب گرم تابستانی «دیسی» آماده خوابیدن می‌شد که از پشت پنجره صدایی شنید. با نوک پا به سمت پنجره رفت و آرام آن را باز کرد. فرشتۀ نگهبان دندان‌ها روی گلدان افتاده بود. دیسی او را بلند کرد و به او گفت: «می‌توانم کمکتان کنم؟ او گفت: چوب‌دستی‌ جدیدم خراب شده. تو می‌توانی به سراغ بچه‌ها بروی؟ می‌توانی از چوب‌دستی قدیمی‌ام استفاده کنی». او به دیسی گفت که باید زیر بالشت دندان را پیدا کنی، آن را در کیسه‌ بگذاری و سپس از کیسه یک سکه بیرون بیاوری و جای آن بگذاری. دیسی پذیرفت و همراه با چوب‌دستی قدیمی به راه افتاد. اما او فراموش کرد بپرسد به خانۀ چه کسی باید برود، بنابراین همۀ خانه‌ها را جست‌وجو کرد تا بالاخره دندان را زیر بالشت «لویی» پیدا کرد. سپس به خانه بازگشت، فرشته‌ هم آمد و از دیسی تشکر کرد.

قیمت چاپ: 500 تومان
مترجم:

مریم صالحی

تصویرگر:

ماریو کورتز

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

بیاضی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649968223

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه