عمارت سرخ
داستانهای فارسی - قرن 14
عمارت سرخ، بسیار زیبا، استوار، عظیم و در عین حال مرموز، متعلق به خاندان بزرگنیا بود. آقای بزرگنیا بعد از سالها زندگی در لندن، با همسر و دو دختر جوان تحصیلکردة خود به ایران میآیند و در عمارت سرخ ساکن میشوند. مهبانو در لندن متولد شده و در رشتة ادبیات انگلیسی تحصیل کرده و بر اثر تربیت مادر، به اخلاق و رسوم ایرانیان آگاهی دارد. او به محض ورود به عمارت، برای خود اتاقی در گوشة متروک عمارت انتخاب میکند و با امیرعلی نوة مشتقی و گلینباجی مستخدمین عمارت، آنجا را برای زندگی تعمیر و مرتب میکند. مهبانو دختری جسور و علاقهمند به مسایل مرموز و هیجانانگیز است. او در آن خانه کتاب سفید نانوشتهای را مییابد و در یک روز خطوط زیبایی در کتاب جلوی چشمان او ظاهر میشود که مهبانو را متوجه این موضوع میکند که با ممارست میتواند در عرض زمان گذر کند و حقایق مدفون را کشف نماید. بدینترتیب مهبانو قدرت موروثی سفر به گذشتهها را مییابد و سفر خود را آغاز میکند.