مهمانهای عجیب (ارتباط موثر)
داستانهای آموزنده / داستانهای تخیلی / کودکان - ارتباط با دیگران
تعطیلات نوروز بود. «سیاوش» و «ستاره» همراه خانواده به تنکابن رفتند تا چند روزی تفریح کنند. یک روز غروب، بچهها مشغول انجام تکالیف نوروزیشان بودند که ناگهان بین سیاوش و ستاره مشاجرهای درگرفت. ستاره در حل یکی از مسائل ریاضی از سیاوش کمک خواسته بود و متوجة توضیحات سیاوش نمیشد. سیاوش نیز از اهمیت ندادن ستاره به حرفهایش ناراحت بود. تا این که مادربزرگ برای آنها داستانی از دهکدة زندگی بازگو کرد. با شنیدن این داستان سیاوش و ستاره به اشتباهشان پی بردند. این مجلد از مجموعة «کودک و مهارتهای زندگی (مجموعه کتابهای سیمرغ)» به موضوع «ارتباط موثر» اختصاص یافته است.