چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ روشی اعجابانگیز برای رویارویی با تغییرات در کار و زندگی
تحول (روانشناسی) / راه و رسم زندگی / موفقیت - داستان
"چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟" روایت تغییری است در یک هزارتو که در آن چهار شخصیت جالب و سرگرمکننده اعم از دو موش کوچولو با نام "اسنیف" و "اسکری" و دو آدم کوچولو با نام "هیم" و "هاو" در پی یافتن پنیر هستند. هر روز موشها و آدم کوچولوها وقتشان را صرف جستوجوی پنیر در هزارتو میکنند. موشها مغز سادهی یک جونده را دارند و طبق معمول، دنبال پنیری سفت میگردند که مورد علاقهشان باشد. اما آدم کوچولوها از مغزشان برای یافتن پنیر مخصوص استفاده میکنند و معتقدند که این نوع پنیر آنها را خوشحال و موفق میکند. در این داستان، پنیر استعارهای است برای آنچه که ما میخواهیم در زندگی داشته باشیم مثل شغل، ارتباط با دیگران، پول، خانهی بزرگ، آزادی، سلامت، شناخت و آگاهی، آرامش روحی و یا حتی یک فعالیت ورزشی. "هزارتو" نیز در این داستان به جایی اطلاق میشود که در آن، وقت خویش را برای یافتن هرآنچه که در پی آن هستیم صرف میکنیم. این مکان میتواند سازمانی باشد که در آن کار میکنیم یا جامعه یا رابطههای روزمره باشد. کتاب حاضر در سه بخش تنظیم شده است. در بخش نخست گفتوگوی چند همکلاسی قدیمی دربارهی نحوهی برخورد آنها با تغییراتی که در زندگیشان به وقوع پیوسته، درج شده است. بخش دوم کتاب شامل داستان "چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟" است. بخش سوم نیز به گفتوگوی عدهای دربارهی پیام این داستان و نحوهی به کارگیری مطالب آن در کار و زندگیشان، اختصاص یافته است.