بخوریم و بکوبیم
مجموعة حاضر شامل 16 داستان کوتاه و طنز ذیل برخی از این عناوین است: «کمبود چهارپیه»، «تعمیرکار»، «خرید»، «نوکر بادمجان»، «عمو جلیل»، «جانبداری»، «ذکر خیر»، «بخوریم و بکوبیم»، «سازشکار»، «شیر و میر»، «ماشینباز» و «ناجی». برای نمونه داستان «بخوریم و بکوبیم» از این قرار است: «حسن»، مرد خصیصی است که شهرة عام و خاص است، به علت خساست، همسر و فرزندش را در مضیقه گذاشته است. او تصمیم میگیرد به خانة دوستش «حسین» که او هم خسیس است، برود. وقتی به آنجا میرسد، در را میکوبد و مردی در را باز و او را به داخل راهنمایی میکند. زن حسین غذاهای رنگارنگ برای او آماده میکند و سپس به همراه آن مرد به زیرزمین میروند. حسن نیز کنجکاو شده به دنبال آنها به راه میافتد. آن دو را میبیندکه با چوبی به زمین میکوبند و میخندند. آنها از حسن هم میخواهند که این کار را بکند. در این هنگام او به یاد دوستش میافتد و سراغ او را میگیرد. زن حسین گوشزد میکند که حسین از دنیا رفته است و مکانی که بر رویش میکوبند قبر حسین است. آنها این کار را همیشه قبل از خورن غذا انجام میدهند تا غذاها به آنها بچسبد و یادآور میشوند که دنیا ارزش سختگیری و ثروتاندوزی را ندارد. حسن با دیدن این صحنه شرمنده شده و تصمیم میگیرد که به خانوادهاش سخت نگیرد.