توفان زیر پوست (مجموعه داستان)
در این مجموعه نوزده داستان کوتاه با عناوینی از این است به طبع رسیده است: صدا، بارانی، در تاریکی، ماه در برکه، عطر، خیلی ساده، حبابهای تو در تو، کلاغ، و توفان زیر پوست .داستان "کلاغ"، درباره نقاشی است که نمایشگاهی بر پا کرده و طی آن، تابلوهای نقاشی خود را در معرض نمایشی عمومی گذارده است . میهمانان به تماشای تابلوهای نقاشی مشغولاند و پیرمردی با سینی چای و شیرینی از آنان پذیرایی میکند .بازدیدکنندگان با دیدن تابلوها اظهار نظر میکنند برای مثال" :زنی میانسال از مرد همراهش پرسید :چرا کلاغها رو به عنوان مضمون اصلی انتخاب کرده؟ مرد لبخند زد و درمانی که با کف دست موهای تنک دو طرف سرش را صاف میکرد گفت :موجودات جالبین .اگر به رفتارشون دقیق بشی فکر میکنی، اگه میتونستن حرف بزنن، میگفتن، خیلی شبیه پدر زنتی، اونم زیاد حرص و جوش میزد .پسرتم شبیه توس .همخه با سکته میمیرین "...در پی آن، گفت و گوهای دیگری از بازدیدکنندگان درج میشود .پس از چندی نقاش به سمت در ورودی نمایشگاه میرود و مقابل آن میایستد .صدای موسیقی به گوش میرسد ناگهان طبل بزرگ چهار ضربه مینوازد و کلاغها از پنجرهها به داخل هجوم میآورند و ...