نگاهی به: نگرشهای فلسفی سده بیستم
فیلسوفان جدید / فلسفه جدید
پرداختن به تحلیل، همانند یکی از جنبههای فلسفه، کاری است که حتی به زمان سقراط میرسد، ولی با این همه نام فلسفۀ تحلیلی دربارۀ جنبش و نگرشی به کار میرود که در پایان سدۀ نوزدهم با فیلسوفانی چون پیرس در آمریکا، مور و راسل در انگلستان و فرگه در آلمان آغاز گردید. این نگرش در جریان تحول خود به صورتهای گوناگون درآمد و به نامهای متفاوتی نامیده شد. از آن میان میتوان به اتمیسم منطقی، پوزیتیویسم منطقی، تحلیل زبانی، تجربهگرایی منطقی و فلسفۀ تحلیل منطقی اشاره کرد. انگیزۀ پیشروان این جنبش متفاوت بود؛ برای نمونه، فرگه برای استوار کردن بنیادهای حساب در این راه گام نهاد و راسل برای استوار کردن بنیادهای ریاضی به طور کلی و نیز ـ به همراه مورـ برای رهانیدن اندیشه از تاریکی و پیچیدگی نظامهای متافیزیکی و به ویژه ایدهآلیستی. در کتاب حاضر نگرشهای فلسفی رایج در قرن بیستم به همراه فیلسوفان هر مکتب معرفی شده است. برخی از این مکاتب و نگرشها عبارتاند از: پراگماتیسم، فلسفۀ هستی، ساختارگرایی، پستمدرنیسم، و اندیشۀ انتقادی (دبستان فرانکفورت).