رقص در دل آتش

رقص در دل آتش

داستان‌های فارسی - قرن 14

«هاشم»، برادرش «علی» و «طوبی» را در کنار هم دید و پنهانی روی دیوار پشت‌بام خزید تا این که به بالای سر آن‌ها رسید. طوبی به علی می‌گفت که شب در را باز می‌گذارد و منتظر او می‌ماند. هاشم حرف او و رفتار علی را باور نمی‌کرد. علی اصرار داشت به حوزه برود و طلبگی بخواند. هاشم خودش را مجاب کرد که نیمه‌شب علی را تعقیب کند و آبرویش را ببرد تا دیگر خانواده سرکوفت علی را به او نزنند. شب بود که علی بیدار شد و به حیاط رفت. هاشم به دنبال او به راه افتاد ولی علی از خانه بیرون رفت؛ وضو گرفت و در زیرزمین شروع به نماز خواندن کرد. بعد از مدتی هاشم متوجه شد که علی از خانه خارج شده، پدرش را بیدار کرد و ماجرا را به او گفت. بعد از رفتن پدرش بود که صدای جیغ و فریادی از خانة طوبی بلند شد، مردم ده پدر هاشم را در حیاط خانه دیدند و طوبی را که پیراهنش دریده شده بود. علی هم سر به کوه و بیابان گذاشت. پدر تعریف می‌کرد که طوبی برای سرکشی به حیاط آمده بود که علی و پدرش را می‌بیند و وقتی متوجه می‌شود نقشه‌اش برای فریب علی برملا شده، به ناگهان داد و فریاد به راه می‌اندازد و پیراهن خود را پاره می‌کند. علی برای رهایی از شیطان به سوی کوه متواری می‌شود. حالا بعد از چهل روز علی را ضعیف و ناتوان از کوه به خانه آورده‌اند و او از روزگار خود در کوه سخن می‌گوید.

قیمت چاپ: 5,250 تومان
نویسنده:

سعید عاکف

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

438

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9786005100266

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف