من و تو و او
داستانهای فارسی - قرن 14
موفق شدم! این اولین واژهای است که در زندگی تلخم به کار میبرم! به قول خاله پوراندخت، همیشه زندگیات را با یک جمله مثبت شروع کن! ظاهراً این کار را انجام میدادم، اما باطناً تمایلی به جملات انگیزشی ندارم. میدانم اگر خاله پوراندخت اینجا بود، باز هم به من میگفت همین که در دانشگاه تهران پذیرفته شدی یعنی پلکان رسیدن به آرزویت را طی کردی و تا استجابت آن چیزی باقی نمانده است. دلم را به این جمله خوش میکنم. آرزوی من انتقال به شهر تهران نبود و نیست. من گمشدهای دارم که در جستجوی اویم...