پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی
یوسفی، احمد، 1335 - 1365. / همسران شهیدان - ایران - خاطرات / داستانهای فارسی - قرن 14 / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان - خاطرات
35 سال میگذرد؛ اما هنوز پاییز که میآید، نمیدانم از آتش مهری که بر جانم انداخته غمگین باشم یا مسرور. به برگهای زیبا و رنگارنگ مینگرم. با من سخن میگویند: زیبایی مرگ ما از زیبایی زندگی ماست... پاییز برای بغضی تمام نشدنی دارد. تب و لرزی است که حس آشنایش گرمابخش وجود من است. هنوز و همیشه نگاهم شور دیدنش را میریزد و مرا بر سر دوست داشتنیترین دوراهی ماندن و رفتن رها میکند. اصلاً پاییز بهار من است، وقتی شکوفه میزند، زخمهای دلم در خزان فصلها... او به من آموخت هر آمدنی رفتنی دارد؛ اما زیبا رفتن کار پاییز است...