سایههای زندگی
در داستان بلند حاضر، جلوههایی از واقعیتهای امروز، بویژه مقوله ((جوانان)) به تصویر کشیده شده است.شیرین، دانشجوی سال اول پزشکی است .هنگامی که 4ساله بود پدر و مادرش از هم طلاق گرفتند و او در منزل دایی خود بزرگ شده بود. پدرش نیز با دختری دانشجو ازدواج کرده و به آلمان رفته بود و مادرش پس از سپری کردن یک دوره بیماری روانی با مردی ازدواج میکند و در مشهد ساکن و صاحب فرزندی میشود .اگر چه شیرین در خانه دایی خوشبخت است اما مانند هر جوان دیگری به گذشته خود، پدر و مادر و آیندهاش علاقهمند است .در همین ایام با نویسندهای جانباز به نام علیرضا آشنا میشود که فصل جدیدی در زندگی او میآفریند .تلاش در جستوجوی گذشته و نگرانی از آینده خود در ارتباط با علیرضا ماجرای بخشهای دیگر داستان است.